خلوت خیال

گاه نوشت های شخصی

خلوت خیال

گاه نوشت های شخصی

قد خمیده ...

چققدرر سخته محکم بود و نفس کشید و تا نشد ..
دارم از پا می افتم ..

شروع ..

یه روز نیمه سرد زمستونی با انگشتای نیمه یخ ، تصمیم گرفتم بنویسم ..
یعنی اینبار اینجا بنویسم .. دور از چشم آدما .. شاید موندنی شم ، شاید نه .. چند ساله که جای دیگه مینویسم  .. اینجا اما فرق داره .. فرقشو بعدها میفهمید..